سالیخ ترکی

سنہ خاطر گوزلیم دونیانـــے ویران
ائدرم
غمین اولسا بله جاندانسنـــــے درمان ائدرم
سیلرم گوزیاشینـــے آغلاسان آغلار اؤرگیم
منے سئوسن اگر اوز جانیمـــے قوربان ائدرم
سنہ خاطر گوزلیم دونیانـــے ویران
ائدرم
غمین اولسا بله جاندانسنـــــے درمان ائدرم
سیلرم گوزیاشینـــے آغلاسان آغلار اؤرگیم
منے سئوسن اگر اوز جانیمـــے قوربان ائدرم
بیشتر از هر روز دیگری دوستت دارم
دست خودم نیست جمعهها عاشقترم!
مخصوصا اگر
چشم در چشم #تُ
از خواب بیدار شوم…
شب وقتی زیبا است که بدانی
یک نفر، یک جایی از این دنیا
با تصویرسازی آغوش تو به خواب رفته است
و چه زیباتر میشود وقتی که آن یک نفر
همانی باشد که تو هم هرشب
در خیال خودت در آغوشش میگیری
صدا بزن مرا
مهم نیست به چه نامی
فقط میم مالکیت را آخرش بگذار
می خواهم باور کنم، مال تو هستم …
عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیل
که تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی
از چهره ى تو
چیز زیادى یادم نیست
جز این که
اقیانوس آرامى
ریخته بود بین چشمهات
و روى طراوت لب هات
زمزمه ى تردى بود
که گنگم مى کرد
و نمى گذاشت
از چهره ى تو چیز زیادى
یادم باشد
برای همسرم
تورا دوست دارم
بدون آن که علتش را بدانم
محبتی که علت داشته باشد
یا احترام است یا ریا …